مفهوم دلبستگی تام و تمام کارکنان نسبت به سازمان؛ پدیده ای کامل تر، عمیق تر، با ثبات تر و اثرگذارتر از رضایت و وفاداری کارکنان و البته شامل و دربرگیرنده همه اینها می باشد
درچنین حالتی، کارکنان سازمان نه تنها از شغل و سازمان شان راضی هستند بلکه حداکثر توان و تلاش خود را برای اجرای برنامه ها و تحقق اهداف سازمان شان به کار می گیرند و از هیچ کوششی برای موفقیت، پیشرفت و سودآوری سازمان و تأمین رضایت ذی نفعان اصلی آن دریغ نمی کنند…
مزایای ایجاد دلبستگی در سازمان چیست؟
1_ایجاد احترام و شکلگیری روابط موثر و سازنده در سازمان
2_افزایش سوددهی سازمان
3_کاهش خطا، هدررفت انرژی و سرمایه
4_افزایش تعهد و مسئولیتپذیری بین کارکنان
5_بالارفتن سطح اعتماد متقابل مدیران و کارکنان
6_شکلگیری وفاداری و افزایش بهرهوری در سازمان
مدل دلبستگی کارکنان به کار و سازمان؛ مدل VOICE
در این مدل 7 عامل مؤثر بر ایجاد و تقویت دلبستگی کارکنان به سازمان پیشنهاد و بر آنها تاکید شده است.
این 7 عامل عبارتند از:
1-Vision:
کارکنان کلیدی و دانشگر مایلند در سازمانهائی کار کنند که اهداف، ماموریت و آرمانهای متعالی، با معنی و ارزشمند داشته باشد. بههمین دلیل توصیه شده است که مدیران تلاش کنند تا اهداف و ماموریت سازمانی را بهنحوی برانگیزاننده مطرح و معرفی کنند.
2-Opportunity:
بسیاری از کارکنان وقتی با تعهد و دلبستگی زیاد به کار و سازمان انجام وظیفه میکنند که فرصت داشته باشند که مهارتها و تواناییهای خود را توسعه داده و پرورش دهند.
کارکنان خوب مایلند بهتر شوند، لذا فرصتهائی را جستجو میکنند که با کمک آن آموزش ببینند و رشد و ارتقاء شخص و شغلی داشته باشند.
3- Incentives:
پول و مزایا و پاداشهای مطلوب، انرژیزا هستند. درست است که پول به شیوهها و به اندازههای مختلف بر افراد مختلف اثر میگذارد، اما بههرحال نباید از تاثیر مثبت آن بر روحیه، انگیزه و دلبستگی کارکنان نسبت به کار و سازمان غفلت کرد. سازمانها باید پاداشهای متنوعی را طراحی کنند و آن را با رفتار، عملکرد، تلاش و سهم کارکنان در موفقیت سازمان مرتبط نمایند تا باعث افزایش انگیزه و انرژی آنها شود.
4-Impact:
کارکنان باید احساس کنند که کاری که انجام میدهند مهم است. بسیاری از کارکنان وقتی متعهدانهتر، و دلبستهتر و پرانرژیتر کار میکنند که روی پروژههای با ارزش کار کنند و بتوانند حس کنند که کارشان زندگی دیگران را بهبود میدهد.
5-Community:
مناسبات و مبادلات گروهی و اجتماعی مثبت و مطلوب در محیط کار، انگیزهها را افزایش میدهد.
کارکنان پرتلاش، متعهد و با انگیزه، همکارانشان را هم به تلاش و تکاپو وا میدارند.
6-Communication:
مدیران باید گفتگوهای منظم با کارکنان داشته باشند و در این گفتگو کارکنان را در جریان اخبار و اطلاعات مربوط به امروز و فردای سازمان قرار دهند.
وقتی کارکنان را در جریان اخبار مربوط به اهداف، تحولات و برنامههای سازمان قرار میدهیم احساس میکنند عضو خانواده هستند.
7-Entrepreneurship:
کارکنانی که اختیار بیشتری در مورد نحوه و چگونگی انجام کارشان دارند، احساس مسئولیت بیشتری هم میکنند. باید به کارکنان احساس مدیریت و مالکیت داد، آنها را در تصمیمگیری درباره جزئیات آزاد گذاشت و از مشارکت آنها استفاده کرد تا انگیزه بیشتری بیابند، کار و سازمان را متعلق به خودشان بدانند و مسئولانهتر از قبل کار کنند.
نحوه ایجاد دلبستگی کارکنان را میتوان از زاویه نظریه نیازها هم مورد بررسی قرار داد.
این نیازها شامل: نیازهای مربوط به جسم کارکنان، نیاز دل و قلب کارکنان، نیاز به ذهن و مغز کارکنان و توجه به نیازهای روانی آنان است.
اگر در سازمان شرایطی فراهم شود که مجموع این نیازها تا حد مطلوبی برآورده شود، می توان انتظار داشت که مجموعه ای از کارکنان دلبسته، متعهد و فداکار داشته باشیم.